ایـלּ بـآر تـלּـهــآتــر از همیـشــﮧ . . .
ஜ..مـכتی است کفه ترازویم تعادل نــ ـ ـ ـכارכ... כستانم خالیست امـــا כلم پــ ـ ــ ـ ــرஜ
قبل ازاینکه بخونید باید بگم ک موقعی که این داستانارو خوندم
خیلی تحت تاثیرقرارگرفتم ....گفتم برای شما هم بزارو بخونید ..
.امیدوارم ازمطالبی ک براتون گذاشتم لذت ببرید .
پسرهبه دختری که تازه باهاش دوست شده میگه:امروز وقت داری بیای خونمون؟؟؟
دختره:مامانم نمیذاره.....باچه بهانه ای بیام؟؟
پسره:بگومیخوام برم استخر.....(دختره اومدخونه دوست پسرش)
پسره:توکه اومدی استخرمثلااا بایدموهات خیس باشن بروتوحموم موهاتوخیس کن!!
وقتی دختره میره حموم.پسره به دوستاش زنگ میزنه....پسره و دوستاش یکی یکی میرن تو حموم به دختره
تجاوزمیکنن...این اخری که رفت تو حموم.نه1 ساعت نه2 ساعت.موندتوحموم.....دیدن این دیرکرد....
.رفتن حموم که یهودیدن دختره و پسره رگ دستشونوباهم زدندوگوشه حموم افتادن و روی دیوارحموم نوشته:
نامردااااخواهرم بود....
نظرات شما عزیزان:
Say Hello
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 104
بازدید ماه : 169
بازدید کل : 188386
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 182
تعداد آنلاین : 1